امروزه فوتسال در تمامی بخش ها تغییر کرده است و این تغییرات را علاوه بر نزد بازیکنان در بین مربیان نیز مشاهده می کنیم . همه ی ما میدانیم که همه ی فوتسال کاری نیست که در تمرینات انجام می دهیم بلکه باید بازیکنان نیز در زمین خلاق باشند یعنی اینکه بتوانند چیزهایی را در بخش هایی از بازی خود تولید کنند و سطح بالایی از هوش و توانایی را به نمایش بگذارند ، اما آیا علاوه بر بازیکنان خلاق به مربیان خلاق نیز نیازمندیم؟
آیا راه و روش یکسان در پرورش بازیکنان در دراز مدت به بن بست نخواهد رسید؟ تقلید از دیگران و عدم خلاقیت در مربیگری چقدر می تواند به ماندن مربی در این چرخه کمک کند؟آیا بازیکنان در یک جایی از کار کردن با مربیان مقلد خسته نخواهند شد؟
وقتی به این پرسش ها فکر میکنیم نقش خلاقیت در مربیگری پر رنگ تر خواهد شد، اگر از کاری که برای اولین بار چه در روز مسابقه و چه در زمان تمرین انجام داده اید زمان زیادی میگذرد شما مربی خلاقی نیستید.در اصل خلاقیت، داشتن ایده های اصیلی هستند که ارزش دارند و این ایده ها اگر در تیم عملیاتی شوند می توانند در صورت درست بودن کمک شایانی به مجموعه بنمایند.
بخشهای خلاقیت در مربیگری
بخش اول : *نو آوری* :
چه در بحث بومی سازی تمرینات با توجه به داشته ها و ابزارها ، چه در بخش سازماندهی ، چه در بخش برنامه ریزی جلسات تمرین و حتی ارتباط با عواملی که درگیر مجموعه هستند.
بخش دوم : *کوچینگ*:
متاسفانه شاهدیم که مربیگری روز مسابقه کم کم به سمت گزارش بازی پیش می رود و مرببان خلاق می دانند که باید به جای گزارش بازی در کنار خط به بازیکنان نکته گفته و علاوه بر آن با تعویض های به موقع،تایم اوت های درست،تغییر سیستم ها و همچنین کوچینگ مناسب تیم خود را هدایت کنند. اصولا مربیان خلاق نحوه درست استفاده از زبان بدن در روز بازی را نیز به خوبی می دانند.
۳.بخش سوم: *تصمیم های شجاعانه*:
اینجاست که تفاوت مربیان معمولی با مربیان خلاق مشخص می شود .تصمیمی در لحظه بر اساس نیازهای تیم که از طرف عوام شاید به حماقت نیز تعبیر شود اما می تواند برگ برنده ی بازی باشد.
در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که داشتن دانش کافی ، شناخت از مجموعه،انگیزه و میزان خود پذیری یک مربی می تواند از او یک مربی خلاق بسازد زیرا خلاقیت در دراز مدت اثرات مثبت خود را روی مجوعه نمایان می سازد.