داشتن قدرت تصمیم گیری در فوتسال یکی از مهمترین ویژگی های بازیکنان فوتسال است.. بهترین بازیکنان جهان باهوش ترین بازیکنان هستند.
در این پست من در مورد مهارت تصمیم گیری بحث خواهم کرد و در ادامه بهترین روش تمرین برای توسعه این کیفیت را شرح خواهم داد.
تصمیم گیری در فوتسال
برای یک بازیکن بهترین انتخاب در شرایط بازی می تونه یک هدف عالی باشه و ویژگی های بازی فوتسال یعنی سرعت بالا و فضای محدود این کار را پیچیده می کند
وقتی به بازیکنان باهوش فکر می کنم ، نام هایی مانند کیکه (اسپانیا) ، آلمائو (اسپانیا) ، فرناندینیو (برزیل) و پروودنیکوف (روسیه) به ذهنم خطور می کند. به نظر می رسد که آنها همیشه یک قدم جلوتر از بازی هستند. اقدامات زیرکانه آنها ممکن است یک پاس باورنکردنی برای ایجاد یک گل یا یک حرکت تماشایی برای بستن یک خط پاس هنگام دفاع از دروازه باشد.
برای درک اینکه چه چیزی باعث یک تصمیم گیرنده خوب می شود ، ابتدا روند تصمیم گیری را بررسی کنیم. من این را به چهار مرحله تقسیم کرده ام.
1- مشاهده وضعیت مسابقه فعلی (موقعیت های هم تیمی ها ، حریفان و توپ ؛ امتیاز ؛ آگاهی از خصوصیات شما و هم تیمی ها و حریفان ؛ مرحله مسابقه ؛ اتفاقات قبلی مسابقه و موارد دیگر)
2- دستیابی به دانش تاکتیکی و تجربه گذشته برای انتخاب راه حل بهینه مربوط به شرایط فعلی بازی
3- اجرای راه حل انتخاب شده (اقدام فنی)
4- مشاهده نتیجه (پاس موفق ، بازیابی توپ و غیره) و به دست آوردن بازخورد در مورد راه حل انتخاب شده
یک عامل مهم برای مرحله اول آگاهی از اطراف ( اگاهی محیطی)است. برای اینکه بتوانید راه حل صحیح را انتخاب کنید ، داشتن اطلاعات مناسب در مورد وضعیتی که دارید بسیار حیاتی است. این شامل آگاهی از آنچه احتمالاً در آینده رخ می دهد ، گه همان پیش بینی یا بازی خوانی است.
بدون آگاهی خوب ، شما می توانید یک تصمیم گیرنده سریع و موثر باشید اما هنوز هم احتمالاً انتخاب نامناسبی خواهید داشت زیرا این امر بر اساس اطلاعات کافی نبوده است.
در مرحله دوم ، با توجه به تجربه گذشته ، نتایج و الگوهای تصمیمات قبلی شما در نظر گرفته شده است. هرچه بازیکن این فرآیند را طی کند (یعنی تصمیم گیری) ، دانش آنها در مورد نتایج احتمالی هر اقدام مشخص در هر شرایط بیشتر خواهد بود. این درک بیشتر می تواند برای بهبود تصمیم گیری در آینده استفاده شود.
هر بار که این فرایند کامل می شود ، شواهد بیشتری در دسترس است تا تأیید کند راه حل موفقیت آمیز است. این اصلی است که در تحقیقات علمی برای کاهش تغییرات تصادفی استفاده می شود که همان آزمون و خطا کردن است که باعث افزایش تجربه فرد می شود.
من استدلال می کنم که بازیکنان باهوشی مانند افرادی که ذکر شده اند ، از ابتدا قدرت تصمیم گیری را نداشتند.. آنها هزاران بار این فرایند تصمیم گیری را پشت سر می گذارند و هر بار از بازخورد آن برای بهبود تصمیم گیری آینده خود استفاده می کنند. در بیشتر اوقات این کار بدون آگاهی آگاهانه انجام می شود.
آنها بر اصول ، الگوها ، تکنیک ها ، تاکتیک ها ، تغییرات و ایده های بازی تسلط دارند. آنها از طریق تمرین زیاد این مفاهیم را در شرایط بازی به صورت ناخوداگاه انجام می دهند..
آنچه این بازیکنان را متمایز می کند نحوه استفاده از تجربه آنها است. بازیکنان زیادی هستند که بارها و بارها در بسیاری از موقعیت ها بازی های زیادی انجام داده و مراحل تصمیم گیری را پشت سر گذاشته اند. اغلب این بازیکنان به عنوان باتجربه لحاظ می شوند. با این وجود این ویژگی ، فقط در صورتی مزیت است که از این بازخورد برای بهبود تصمیم گیری در آینده استفاده شود. در غیر این صورت آن تجربه هیچ ارزشی ندارد.
بازیکنانی هستند که سالهاست بازی می کنند اما هنوز هم مرتکب همان اشتباهاتی می شوند که هنگام شروع کار مرتکب شده اند. نقل قولی وجود دارد که این را توصیف می کند و به خوان لیلو ، مربی پپ گواردیولا نسبت داده شده است.
“شما 20 سال تجربه ندارید ، همان سال را 20 بار تکرار کرده اید”
یادگیری
در افراد و بازیکنان 4 نوع یادگیری وجود دارد :
بی لیاقتی ناخودآگاه – وقتی از چیزی که هنوز نمی توانید انجام دهید آگاهی ندارید.
بی لیاقتی آگاهانه – شما می دانید چه کاری باید انجام دهید اما هنوز تسلط آن را ندارید.
صلاحیت آگاهانه – شما می توانید این کار را انجام دهید اما فقط با فکر آگاهانه ، خودکار نیست.
صلاحیت ناخودآگاه – بدون هیچ تلاش و فکر آگاهانه کاملاً به صورت ناخودآگاه انجام می شود.
بازیکنان برتر البته در مرحله 4 این مدل هستند. توانایی تصمیم گیری صحیح و دقیق بدون تلاش آگاهانه در بالاترین سطح ضروری است که سرعت بازی زمان مناسب برای بررسی عمیق گزینه ها را ندارد.
خلاقیت
به نظر می رسد خلاقیت مانند اقدامی خودجوش است که از هیچ جا به وجود آمده است. من می خواهم استدلال کنم که این چنین نیست و این دانش بازی و راه حل های احتمالی آن را پایه ریزی می کند.
این بنا بر اساس درک عمیق و تسلط فنی بنا شده است. این همان چیزی است که جوش وایتزکین بازیکن سابق شطرنج به عنوان ” اعداد ، برای ترک اعداد ” توصیف می کند.
هنگامی که بازیکنان به بازی تسلط یافتند ، بازیکن به سادگی آنچه را که به نظر آنها بهترین و منطقی ترین گزینه است انجام می دهد. برای تماشاگری که دانش کمی دارد و قادر به اجرای همان عمل نیست ، به نظر می رسد که این یک جهش بزرگ به سمت ناشناخته است.
ممکن است مشاهده کنید که یکی از این هنرمندان فوتسال کاری را انجام می دهد که به نظر خلاف نسخه یک مفهوم تاکتیکی یا دستورالعمل اساسی است. با این حال آنها درک عمیقی از اصل اساسی و توانایی خواندن وضعیت بازی دارند و راه حل بهینه ای را پیدا می کنند که ممکن است گاهی غیرمعمول به نظر برسد.
میکو ماریچ مربی فوتسال، همیشه می گوید “هیچ فرمولی وجود ندارد”. مقصود او این است که هرگز پاسخ قطعی در فوتسال وجود ندارد. بازیکن در زمین باید وضعیت بازی را بخواند و طبق آن رفتار کند.
این جوهر واقعی ، زیبایی و هنر فوتسال است.
اصول تمرین برای افزایش قدرت تصمیمگیری در فوتسال
خب حالا به سئوال مهم و اساسی میرسیم چگونه می تواند تمرین هایی طراحی کنیم که سرعت و قدرت تصمیم گیری بازیکنان را در بازی فوتسال افزایش دهیم ابتدا بگذارید با مهارتهای اصلی بازیفوتسال آشنا شوید و سپس با روشهای تمرینی آشنا میشوید
چهار مهارت اصلی فوتسال
در فوتسال 4 مهارت اصلی وجود دارد. این مهارتها مهارتهای فنی ، تاکتیکی ، جسمی و روانی است. بیایید به یک مثال نگاه کنیم.
یک مهاجم میخواهد در حالت 1 در برابر 1 از مقابل حریف خود دریبل بزند. مهارت تکنیکی این حرکت شامل توانایی ( مهارت حرکتی ) برای انجام حرکت انتخابشده است که ممکن است شامل یک فریب و حرکت با توپ باشد. عناصر تاکتیکی شامل مشاهده جایگیری بازیکنان حریف برای شناسایی وجود پوششی دفاعی است. اجزای فیزیکی شامل ویژگیهایی مانند چابکی ، تعادل و شتاب برای عبور از مدافع حریف است. سرانجام ، جنبههای روانشناختی مانند اعتمادبهنفس و کارهای عصبی اوست که بر عملکرد مدافع تأثیر میگذارد.
اینها تنها چند مورد از ملاحظاتی است که بازیکن میتواند در هر چهار زمینه موردتوجه قرار دهد. این عناصر بههمپیوسته نیستند و دائماً با یکدیگر در تعامل هستند. تنها درصورتیکه تأثیر متقابل و تأثیر این عناصر بر یکدیگر در نظر گرفته شود ، تصمیم مؤثری میتوان گرفت.
رویکرد سنتی
بسیاری از مربیان از روش “تحلیلی” برای تمرینات استفاده میکنند ، به این معنی که آنها هر یک از این چهارعنصر را تقسیم میکنند و روی هر یک جداگانه کار میکنند. بهعنوانمثال میتوان به بدنسازی بدون توپ اشاره کرد. مثال دیگر آموزش تکنیکی پاس دادن بهتنهایی بهصورت تمرینی است که هیچ مدافعی وجود ندارد و از یک الگوی مشخص پیروی میکند.
ممکن است به نظر برسد که شما در حال کار روی پاس دادن هستید اما درواقع این فقط بر روی یک جنبه را که برای پاس دادن خوب است کار میکنید و در مورد عناصر دیگر کاری نمیکنید. برای بهتر شدن پاس در مسابقه و داشتن حداکثر میزان انتقال از تمرین به بازی ، این تمرین باید به صورتی باشد هر چهارعنصری را که بهطور همزمان در یک مسابقه وجود دارد را شامل شود.
بهعلاوه در این تمرینات همانطور که در بالاتر صحبت کردیم روی مهمترین جنبه بازی بازیکن در بازی یعنی تصمیمگیری کاری انجام نمیشود . دیدهشده که مربیان تمریناتی مانند آنچه در بالا توضیح دادهشده را طراحی میکنند که شامل یک عنصر تصمیمگیری میشود. بهعنوانمثال به بازیکن میگویند پس ارسال پاس به انتخاب خودش به سمت یکی از مخروطهای گذاشتهشده در زمین برود.
درست است که اکنون یک انتخاب وجود دارد اما نیازی به انجام فرایند استدلال برای یافتن راهحل بهینه یا بازخورد در مورد انتخاب آن نیست.
همچنین در این روش سؤالاتی از قبیل “بعداً چه اتفاقی میافتد؟” ، “پاس مناسب در این لحظه چیست؟” ، “حریف من به چه فکر میکند؟” برای بازیکن ایجاد نمیشود .
بنابراین در این نوع تمرین شرایط یا تصمیمگیری اتخاذشده در طول بازی واقعی نیست. برای بهتر شدن ویژگی تصمیمگیری ، یک تمرین باید شامل چهارعنصر بازی و چهار مرحله فرآیند تصمیمگیری باشد.
آموزش یکپارچه
یک روش آموزشی که دارای این ویژگیها باشد ، تحت عنوان آموزش یکپارچه یا تلفیقی شناخته میشود. این تمرینات در آموزش فوتسال بهگونهای است که هر چهارعنصر را بهطور همزمان از طریق موقعیتهای بازی اصلاحشده آموزش میدهد. این تمرینات بر اساس این ایده است که خود بازی ، نه مربی ، بهترین معلم بازی است.
این تمرینات بر اساس شرایط واقعی بازی با انتخاب واقعی راهحلها برای چالشهای ایجادشده برای بازیکن است. مهارت مربی این است که بداند چگونه تمرینات را طراحی میکند ( در اینجا میتوانید توضیحهایی در این مورد را ببینید ) بنابراین بازیکنان با موقعیتهایی روبرو میشوند که به آنها امکان میدهد مفاهیم بازی را که برای بهبود نیاز دارند یاد بگیرند.
مربی این کار را عمدتاً از طریق تنظیم قوانین ، ابعاد منطقه و تعداد شرکتکنندگان در تمرین انجام میدهد (بهعنوان محدودیت وظیفه شناخته میشود ازاین رو رویکرد هدایت محدودیت نامگذاری میشود). مربی بهطور مؤثری در حال به وجود آوردن یک چالش است و این مسئولیت بازیکن است که یکراه حل مؤثر برای آن کشف کند. این توانمندسازی بازیکنان حتی ممکن است منجر به ارائه راهکار مؤثری برای بازیکن شود که مربی در نظر نگرفته بود.
استفاده از این روش تصمیمگیری آموزشی میتواند از طریق کاهش اندازه منطقه و یا افزایش تعداد شرکتکنندگان برای کاهش میزان فضای موجود بیشتر شود. این مدتزمان بازیکن را برای فکر کردن و عمل محدود میکند. این بازیکنان را آموزش میدهد تا توانایی تصمیمگیری مؤثر در حداقل زمان ممکن را داشته باشند این یعنی توانایی اساسی در سطح نخبگان.
ممکن است گاهی اوقات عنصری وجود داشته باشد که بیشازحد توسعهنیافته باشد و قبل از افزودن سه مورد دیگر ، صرف وقت با تمرکز روی این عنصر در زمان طراحی و تحلیل تمرین میتواند بسیار کارآمدتر باشد . بااینحال ، این قاعده باید استثنا باشد. شرایط بازی برای برجسته کردن مواردی که محدودیتها را در بازیکنان به وجود میآورد مفید است.
در مسابقه
یک نکته دیگر که میخواهم بیان کنم که فکر میکنم برای مربیان مهم است این است که فقط در تمرین نیست که بازیکنان باید تصمیم بگیرند بلکه در بازیها نیز مجاز به تصمیمگیری هستند. فوتسال یک بازی پویا از شرایطی است که بهسرعت در حال تغییر است.
دستورالعملهای کاملاً ساختاری و تجویزشده از سوی یک مربی به این معنی است که بازیکن قادر به انطباق با این تغییرات نیست و در عوض باید راهحل “یک اندازه متناسب با همه” را اتخاذ کند. که هیچ فرمولی برای آن وجود ندارد!
گروههایی وجود دارند که در آن مربیان آنها چرخش و جابهجاییهایی را روی تخته کوچ خود میکشند و از بازیکن میخواهند دقیقه همین حرکتها را بهطور متناوب انجام دهند .
این نهتنها خستهکننده است ، بلکه بهخودیخود برای عملکرد (یا یادگیری) خوب نیست ، در این شرایط این تیم در مقابل شرایط تیم حریف انعطافپذیر نیست و نمیتواند به موفقیت برسد.
این موضوع ممکن است در برابر بازیکنان کمتجربه (ازجمله جوانان) در سطح پایین کار کند ، اما اگر هدف مربی آمادهسازی بازیکنان برای بالاترین سطح باشد ، این مناسب نخواهد بود. در آنجا ، تیم حریف و بازیکنان میتوانند استراتژیهایی برای مقابله با اقدامات شما اتخاذ کنند و پاسخ شما چه خواهد بود؟
سرعت بازی به بازیکنان اجازه نمیدهد تا برای پاسخ به نیمکت نگاه کنند. در این سطح مهم باقی ماندن بهعنوان بهترین است (یعنی نهفقط ازنظر جسمی بلکه همه موارد) و اگر نتوانید خود را سازگار کنید شکست خواهید خورد.
دادن مسئولیت بیشتر به بازیکنان درواقع به مربی این توانایی را میدهد تا نقش خودش را کاهش دهد و رفع تکلیف کند. هر مربی میتواند به اینترنت برود ، چرخش پیدا کند و حرکات را به بازیکن نشان دهد. و هر بازیکنی میتواند اینها را تولید کند. انتقال بسیاری از دانشهای غیر متنی مهم نیست بلکه مهم این است که به بازیکن آموزش دهیم که چرا ، چه موقع ، کجا و چگونه این دانش را بکار میبریم.
نتیجهگیری
اگر در موفقیت اسپانیا رازی وجود دارد (به موفقیت مربیان اسپانیایی در سایر کشورها توجه کنید) این همان است. آنها یک فلسفه مربیگری را توسعه دادهاند که از شرایط بازی اصلاحشده در زمین های کوچک برای آموزش تصمیمگیری استفاده میکند.
نهتنها این روش در فوتسال استفادهشده است بلکه در بسیاری دیگر از ورزشهایی که موفق شدهاند هم استفاده میشود. نتیجه این نوع آموزش بازیکنان و گروههای هوشمند و سازگار بوده است که در بالاترین سطح موفقیت را به ارمغان آوردهاند