مدیریت ورزشی یکی از مهمترین علوم ورزشی است و در ورزش مدرن مربی ها از نظر مدیریت ورزشی اهمیت زیادی دارند
تاریخچه:
اولین بار آقای چاپمن یکی از اعضای موسسه آرسنال بود که از واژه مدیر بهجای مربی استفاده کرد. ایشان به دنبال این سؤال بودند که چگونه یک مدیر میتواند با طرحهای تاکتیکی مؤثر باعث موفقیت تیم بشود. برای همین به دنبال مؤلفههای جدیدی برای این مربیها بود
بعدها واژه مدیر و استانداردهای ایجاد یک سرمربی مدیر در سال 1997 در جریان کار یوفا قرار گرفت و در سال 1998 اولین نتایج آن منتشر شد.
ساختار باشگاهها و مدیران
در دنیای ورزش مدرن ساختار باشگاهها در حال تغییرات بسیار زیادی شده است بهطوریکه باشگاه از آن شکل سنتی خود خارجشدهاند و تبدیل به شرکت یا سازمان شدهاند
یک سازمان مجموعهای نفرات است که در کنار هم برای رسیدن به هدف خود تلاش میکنند باشگاهها در دنیا مدرن برای رسیدن به هدفشان و وصل نیازهایشان باید تعداد اعضای خود را افزایش دهند و دیگر به صورت سنتی با تعداد معدودی از نفرات نمیتوانند فعالیت کنند درنتیجه باشگاهها باید بهصورت سازمان یا شرکت فعالیت خود را ادامه دهند
در هر سازمان سه نوع مدیر وجود دارد :
مدیران ردهبالا
مدیران رده واسط
مدیران رده پایین
مدیران رده پایین مدیرانی هستند که مستقیما به عملکرد آن سازمان سروکار دارند و مسئول آن هستند در یک باشگاه ورزشی هم مسئولیت عملکرد باشگاه که حال دیگر تبدیل به سازمان شده است بر عهده سرمربی باشگاه است پس طبق این تعریف یک سرمربی هم میتواند به عنوان یک مدیر لحاظ شود. این مدیران در ساختار باشگاهها نسبت به سرمربیهای سنتی جایگاه بهتری دارند و همچنین مهارتهای جدید را هم فرامیگیرند
وظایف یک مدیر:
یک مربی که در ورزش مدرن تبدیل به مدیر شده است تبدیل به یک سرمربی کامل میشود که باید وظایف زیر را در باشگاه خودش انجام دهد
1-برنامهریزی
یک مدیر باید بتواند برنامهریزی کنید. او باید بتواند برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت برای مجموعه زیر نظر خودش تدوین کند
2-سازماندهی
یک مدیر باید بتواند مجموعه زیر نظر خود را سازماندهی کند
سازماندهی یعنی مشخص کردن جایگاه و وظایف افراد زیر نظر خود و همچنین یک مدیر باید شرایط را برای رسیدن به هدف مدیریت و سازماندهی کند.
3-هدایت
یک مدیر باید بتواند مجموعه زیر نظر خود را برای رسیدن به هدف هدایت کند
4-ارزیابی و کنترل
مدیر باید توانایی ارزیابی شرایط را داشته باشد. بدون این ارزیابی مجموعه ریز نظرش بهاحتمال زیاد به هدف نمیرسد
یک مدیر باید یک برنامه را تدوین کند و مجموعه زیر نظر خود را در راستای برنامه تدوینشده به سمت هدف مشخص هدایت کند و این فرایند را کاملا تحت کنترل خودش داشته باشد و کاملا این مسیر رو زیر ارزیابی مناسب داشته باشد
مهارتهای یک مدیر:
1-مهارتهای فنی تکنیکی و تاکتیکی
2- مهارتهای روانشناسی
3– مهارتهای رهبری
4– مهارتهای ارتباطی
مهارتهای فنی تکنیکی و تاکتیکی
گفتیم این مربیها که تبدیل به مدیر شدهاند هنوز هم وظایف یک سرمربی رادارند و حالا تبدیل به یک سرمربی کامل شدهاند و هنوز باید بتوانند گروه خود را ازنظر فنی آموزش و هدایت کنند .
مهمترین مهارتی که یک سرمربی باید داشته باشد مهارتهای تکنیکی و تاکتیکی است او باید بتواند این دو مؤلفه مهم رو در گروه خود به وجود بیاورد و آن را تقویت کند
مهارتهای روانشناسی
روانشناسی امروزه بهعنوان یکی پایههای مهم درراه موفقیت تیمهای ورزشی به شمار میآید
ورزش مدرن بر 4 اصل پایهگذاری شده است
تکنیک تاکتیک آمادگی جسمانی و آمادگی روانی
هر گروه باید در این 4 مؤلفه در شرایط خوبی باشد که معمولا به 3 مؤلفه اولی خیلی بیشتر اهمیت داده میشود در حالی اهمیت مؤلفه چهارم یعنی آمادگی روانی کمتر از موارد دیگر نیست
یک مدیر باید شاخصههای گروههای سنی که با آن درگیر است بافت اجتماعی فرهنگی و جغرافیایی تیمی که با آن کار میکند را کاملا بشناسد و آنها را در قالب جلسات تمرینی مختلف با ایجاد ادبیات و گفتگو و مدیریت روز مسابقه به یک هماهنگی برساند و باعث افزایش عملکرد تیمش بشود .
البته اینرو هم باید لحاظ کنم که داشتن این مهارتها توسط مدیر گروه باعث نمیشد منکر وجود یک روانشناس تخصصی در مجموعه گروه شویم .
برای مطالعه مقاله های روانشناسی ورزشی به اینجا را کلیک کنید
مهارتهای رهبری :
مدیر به کسی گفته میشود که با اختیاراتی که دارد افراد زیردستش را مجاب میکند که برای رسیدن به هدف مجموعه تلاش کنند که میتواند این تلاش از سر اجبار باشد اما یک رهبر با توانایی و نفوذی که دارد باعث میشود افراد زیردستش داوطلبانه و در کنار رهبر تلاششان رو معطوف رسیدن به هدف بکنند
یک مدیر باید شرایطی را به وجود بیاورد که دیگران او را بهعنوان یک رهبر قبول کنند و برای او داوطلبانه تلاش کنند عوامل زیادی به ایجاد قدرت رهبری در یک مدیر میشود که مهمترین آنها عبارتند از :
1-صداقت
اگر یک مدیر صداقت داشته باشد بازیکنان نکات و دستورات او را قبول میکنند و به کار می گیرند . این صداقت باید هم در گفتار و عمل یک مدیر باشد.مدیری که حرف و عملش یکی نباشد نمیتواند به راحتی افراد زیر نظر خود را رهبری کند و این افراد برای او تلاش نمی کنند
2-اعتماد
اعتماد یکی از مهمترین شرایط کار یک رهبر موفق است .این اعتماد سه وجه مختلف دارد که در صورت نقص هر کدام کار یک مدیر به بنبست میخورد و نمیتواند مجموعه تحت امرش را بهخوبی رهبری کند .
الف- اعتماد یک مدیر به خودش
اولین وجه و مرحله اعتماد اعتماد یک مدیر به خودش است . یک رهبر باید به مهارتها و برنامههای خودش اعتماد داشته باشد و با اعتمادبهنفس بالا راجع به آنها صحبت کند
ب-اعتماد کارکنان و بازکنان به مدیر
دومین وجه اعتماد اعتماد اعضای باشگاه به مدیر است که این اعتماد باصداقت و مهارتهای فنی بالای یک مدیر ایجاد میشود .
هر چه این دو مورد بیشتر باشد این اعتماد بیشتر میشود.از نتایج افزایش این اعتماد این است که مجموعه در برابر تغییرات انعطافپذیری بیشتری دارند و جلوی تغییرات مقاومت نمیکنند
ج- اعتماد مدیر به کادر فنی و بازیکنان
3-سرسختی ذهنی
مربی ها همیشه در معرض چالش های و مشکلات پیشبینینشده و برای عبور از این چالش ها باید سرسختی ذهنی و پایبندی به برنامه داشته باشند این سرسختی ذهنی با موارد زیر تقویت میشود :
الف- تعهد به برنامهها
یک مدیر باید در تمامی مراحل کار به برنامهای که تدوین کرده متعهد باشد و برای رسیدن به نتایج آن تلاش کند این تعهد در کنار ایجاد سرسختی باعث از بین رفتن استرس در کار میشود که کمک زیادی برای گرفتن تصمیمهای مناسب در هنگام ایجاد مشکل و چالش در کار است.
ب- کنترل داشتن روی تصمیمات
یک مدیر باید بر اساس برنامه تدوینشده و فلسفه کاری خودش و بدون هیچ تعصبی تصمیمات خود را بگیرد این کار باعث میشه در هیجانات و چالش های پیش رو تصمیمات بهتری بگیریم
ج- چالش پذیری
یک مربی باید از چالش ها نترسد و ریسکپذیر باشد این چالش باعث افزایش تجربه مربی میشود و باعث میشود در کارش پیشرفت بکند
مدیری که اهل ریسک کردن نباشد و از چالش ها دوری کند در مواقع ایجاد مشکلات به مشکل میخورد و نمیتواند مجموعه زیر نظر خودش را رهبری کند
این سه مورد در یک مدیر باعث افزایش سرسختی ذهنی میشود که به رهبری او کمک میکند
4- ازخودگذشتگی و پذیرش مسئولیت
رهبران از همه بیشتر کار می کنند و مسئولیت اشتباهها و شکستها را بر عهده میگیرند . آنها از همه زودتر به محل کار خود میآیند و از همه دیرتر ازآنجا میروند
آنها در خیلی از موارد برای آسایش نفرات زیردست خود ازخودگذشتگی میکنند و به آنها بیشتر از خودشان اهمیت میدهند
این ازخودگذشتگی باعث تحول در رهبری و افزایش نفوذ یک مدیر در بین بازیکنان و افراد زیردستش میشود
البته باید دونست که این ازخودگذشتگی نباید باعث از بین رفتن نظم و انظباط در مجموعه شود یک رهبر گاهی باید ازخودگذشتگی کند و گاهی باید به سختی برخورد کند
در مجموع چهار مورد صداقت اعتماد سرسختی ذهنی و ازخودگذشتگی باعث افزایش قدرت رهبری در یک مدیر میشود
مهارتهای ارتباطی :
یکی از مهمترین عوامل موفقیت یا شکست یک مدیر مهارتهای ارتباطی است 90 درصد مدیرانی که در کارشان به مشکل میخورد دلیلش ضعف در این مهارت کلیدی است
مهارتهای ارتباطی یک مهارت اکتسابی است و میتوان با تمرینهایی آنها را بهبود بخشید
این مهارت را میتوان از موارد زیر بررسی کرد:
الف-توانایی انتقال یا فن بیان
یکی از مهمترین موارد در مهارتهای ارتباطی توانایی انتقال دانش و اطلاعات و فن بیان است .یک مدیر اگر همه مهارتهای تاکتیکی و تاکتیکی را به صورت عالی داشته باشید اما نتواند آنها را انتقال دهد در کار خود به مشکل میخورد و شکست خواهد خورد.
ب- شناخت الگوی ارتباطی
نکته دوم در مهارتهای ارتباطی این است که یک مدیر باید الگوهای ارتباطی و نحوه ارتباط بین افراد را بهخوبی بداند
توی الگوی ساده ارتباطی ما یک فرستنده یک گیرنده و یک کانال ارتباطی داریم
فرستنده با توجه به دانش فرهنگ و شخصیتی که دارد یک پیامیس را در ذهن خود کدبندی میکند و از طریق یک کانال ارتباطی برای گیرنده میفرستد و گیرنده هم با توجه به فرهنگ و شخصیت و دانش خود این کدگزاری را بازکرده و پیام را درک می کند.
حالا امکان دارد در این مراحل یک اشکالی پیش بیاد و یکی از این مراحل ناقص بشود .
این احتمال وجود دارد که تعصبات فرهنگ و دانش فرستند توی کدگذاری پیام تاثیر گذاشته باشد و بهخوبی کدگذاری نشده باشد
میتواند این مشکل در کانال ارتباطی باشد این کانال ارتباطی میتواند هوا باشد مثل زمانی که دو نفر باهم صحبت میکنند یا تلفن باید یا فضاهای مجازی باشد هر کدام از این کانالها شرایط خودشان را دارد و ممکن است ارتباط را دچار چالش و نقصان کند یک مدیر باید همه این شرایط را درک کند.
همچنین ممکن است این ارتباط ناقص به خاطر این باشد که گیرنده به خاطر فرهنگ و دانش و تعصبات متفاوتی که دارد آن پیام به خوبی متوجه نشده باشد و این ارتباط ناقص شده باشد
در این مواقع بدترین کار عکسالعمل سریع و بد یک مدیر است که باعث میشه روی نفوذ و قدرت مدیریت او تاثیر بدی بگذارد و کلیت مجموعه را با چالش و مشکل مواجه کند
یکی از مواردی که میتواند در شناخت این الگوهای ارتباطی به ما کمک کند تحلیل مرادِ ای است تحلیل مراودهای به زبان ساده یعنی شما خودتان را بشناسید طرف مقابلتان را هم بشناسید و یک ارتباط مناسب را با او برقرار کنید
یک نکته بسیار مهم در این تحلیل وجود دارد شما وقتی وارد یک مجموعه میشوید با بازیکنهایی بافرهنگها و شرایط مختلف مواجه خواهید شد یک مدیر اول باید کاملا بازیکنان زیر نظر خودش را بشناسد تا بتواند ارتباط خوبی با آنها برقرار کند یا به عبارتی اتمسفر گروه خودش را بشناسد
ج- شناخت اتمسفر تیم
اتمسفر یا فضای یک گروه از 6 فاکتور مختلف تشکیلشده است که یک مدیر در مجموعه جدیدش باید همه آنها را بهخوبی بشناسد
1-مدیران رده بالا و کسانی که مدیر را استخدام کرده اند
2-کادر فنی دستیاران و همکاران یک مدیر
3-بازیکنان
4-هواداران
5-رسانه ها
6- رقبا
یک مدیر باید با این موارد آشنا باشد و آنها را درک کند
در خاتمه یک نکته مهم در نحوه ارتباط گرفتن یک مدیر وجود دارد و آنهم این است که یک مدیر باید گوش دهنده فعال خوبی باشد یعنی با تمرکز و همدلی به حرفهای دیگران گوش کند حرف آنها را با تمرکز بشنود و گاهی هم خودش را جای گوینده بگذارد