انرژی روانی دیکی دیگر از عوامل تاثیزگذار روی عملکرد بازیکن در طول فصل است ما در پستهای قبلی در موزد مهارتهای پایه روانشناسی که بهتر است مربیان از آنها آگاه باشند صحبت کردیم ( در اینجا و اینجا ) در این مقاله به مهارت سوم می پردازیم
تعریف انرژی روانی :
نیرو، قدرت حیاتی و شدتی است که ذهن بهوسیله آن عمل میکند و پایه و اساس انگیزش است؛ انرژی روانی، صورت مثبت و منفی خود را نمایان میکند.
احساس سرخوشی و سرحالی از تظاهرات مثبت انرژی روانی است و اضطراب و خشونت از پیامدهای منفی انرژی روانی است. داشتن انرژی روانی برای انجام تمامی کارها مانند انرژی جسمانی از ضروریات است ولی آنچه مسلم است مقدار و میزان آن است. برای مثال شما برای تماشای یک فیلم تلویزیونی انرژی روانی کمتری را استفاده میکنید و برعکس برای تماشای یک مسابقه فوتسال به انرژی روانی مطلوبی نیاز دارید. بازیکنان باتجربه میدانند چگونه انرژی جسمانی خود را تنظیم کنند و از این نظر مهارت کافی را برای تجربه به دست آوردهاند.
یک بازیکنی که هر دونیمه را ممکن است به مدت ۳۰ دقیقه و یا بیشتر بازی کند میداند که هرجایی نباید خود را درگیر بازی کند و یا از دریبلهای بیجا و زیاد که باعث خستگی زودرس او میشود، جلوگیری میکند و انرژی جسمانی خود را تا پایان بازی به حد مطلوب نگه میدارد.
همین حالت در مورد تنظیم انرژی روانی صدق میکند و بازیکن میتواند تنشهای ذهنی و شیوه مصرف انرژی روانی در مسابقات را یاد بگیرد و از آن استفاده مطلوب را ببرد.
از طرف دیگر انرژی بدنی میتواند روی انرژی روانی و نیز برعکس انرژی روانی روی انرژی بدنی اثرگذار باشد. تجربه نشان داده اگر جسم دارای انرژی کافی بوده ولی ذهن به شکلی کسل باشد، عملکرد بازیکنان با افت چشمگیری همراه خواهد بود.
رابطه بین فشارهای روانی و انرژی روانی
جی ایچ کر(۱۹۸۵) پس از تحقیقات خود به این نتیجه رسید که موضوع فشار روانی و انرژی روانی مترادف نیستند و این دو، دو بعد مستقل از یکدیگرند.
ممکن است بازیکنی دارای فشار روانی بالا ولی انرژی روانی اندکی باشد و برعکس دارای فشار روانی پایین ولی انرژی روانی بالا و یا پایین داشته باشد، ولی آنچه برای روانشناسان ورزشی مطرح است، این است که چگونه و در چه حالتی میتوان بهترین عملکرد را از بازیکنان مشاهده کرد؟
آیا فشار روانی کم باشد و انرژی روانی بالا و یا بالعکس؟
یا اینکه هر دو بعد سطح پایین و یا بالا باشند مناسبترین حالت خواهد بود؟
رابطه بین فشار روانی و انرژی روانی را با عملکرد مطلوب بهصورت شکل زیر نمایش میدهند.
در این شکل در مربع (الف) عملکرد در سطح پایین خواهد بود، زیرا انرژی روانی بالا با فشار روانی زیاد سبب ایجاد اضطراب و خشم میکند که در این حالت امکان تمرکز بر روی اجرای مهارتها بهسختی انجام میگیرد. در مربع (ب) فشار روانی زیاد و انرژی روانی پایین است و حالت کسلی ایجاد میگردد و این حالت در اجرای مهارتها خلل ایجاد خواهد کرد. در مربع (ج) فشار روانی وجود ندارد و نیز انرژی روانی هم بسیار اندک است و درنتیجه حالت خستگی و خوابآلودگی به بازیکن دست خواهد داد و کندی بسیار زیادی در اجرای مهارتها ایجاد خواهد کرد. در مربع (د) انرژی روانی زیاد و عدم وجود فشارهای روانی باعث میگردد که بازیکن در این شرایط روان و سلیس مهارتهای خود را با دقت و سرعت وصفناپذیری به نمایش بگذارد.
انرژی روانی مطلوب
پرسش اساسی در اینجا مطرح است که چگونه مربیان میتوانند این وظیفه را انجام دهند و بازیکنان، خود را به منطقه روان “سوق دهند و سعی کنند که آنها از اول تا آخر مسابقه در این حالت خود را حفظ کنند.
بروتوس همیلتون که یکی از بهترین مربیان تاریخ دومیدانی آمریکا و جهان است، از قول یک معلم آواز نقل می کند که کسی از او پرسید برای تعلیم شاگردان چه روشی را به کار میگیرید؟ معلم در پاسخ گفت، من بیستوپنج شاگرد دارم و بیستوپنج روش متفاوت.
همیلتون میگوید: خلقیات هر کس با دیگری تفاوت دارد و تعمیم هیچچیزی به بشر چند وجہی ممکن نیست، اما هیچ مربیای اینهمه وقت و فرصت ندارد تا روش تعلیم خود را تا این حد مشخص کند و برای تعلیم هر بازیکنی روش خاصی در پیش گیرد.
پرسشی که ممکن است مربیان مطرح کنند این است که حال باید چه کرد؟ همیلتون میگوید، پس از سی سال مربیگری جوانان ترسم از آن است که هیچچیز آرمانی برای ارائه ندارم مگر اینکه بگوییم کار مربیگری کاری هدفمند با برنامه، مبتکرانه، هیجانانگیز و الهام انگیز است.
حوزه انرژی روانی کمتر از حد مطلوب
هنگامیکه سطح انرژی روان از حد مطلوب پایینتر میرود حالتهای کسلی، تنبلی و علاقهمندی یکی از نشانههای آن است که بر روی عملکردهای روانی و نیز جسمانی اثرات منفی میگذارد.
حوزه انرژی روانی بیشتر از حد مطلوب
در این حیطه فعالیتهای مغزی، شدیداً افزایش پیدا میکند و از ویژگیهای آن این است که اضطراب بالا میرود و حالت عصبی و هیجانزدگی در بازیکن ایجاد میشود. درنتیجه قدرت توجه و تمرکز او کم میشود و بهشدت درگیر مسائل مختلف شده و یک حالت پریشانی و بیثباتی در رفتار فرد نمایان میگردد.